English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2086 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
live high off the hog <idiom> U خیلی تجملاتی زندگی کردن
euryhaline U مستعد زندگی درابهای خیلی شور
to live like animals [in a place] U در شرایط مسکنی خیلی بد زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
micronutrient U ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
He is methodical in his work . U آدم منظمی ؟ ست
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
to get into shape U بشکل منظمی دراوردن
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
i maintain U عقیده دارم که ...
I need my e U من دوست دارم
I have a question. U من یک سئوال دارم.
it is in my recollection U یاد دارم
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
i wish to stay here U میل دارم ...
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
i intend to stay here U خیال دارم که ...
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
my a is 0 years U من 04سال دارم
I agree. U قبول دارم.
close the door please U خواهش دارم
own a house U خانهای دارم
I have a headache. U من سر درد دارم.
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears! <idiom> U امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
Is there enough time to change trains? U آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
lifeline U خط زندگی
habitancy U زندگی
habitance U زندگی
lives U زندگی
wile a U در زندگی
vivification U زندگی
existences U زندگی
living U زندگی
lifelines U خط زندگی
lives of great men U زندگی
eau de vie U اب زندگی
vita U زندگی
life U زندگی
existence U زندگی
togetherness U زندگی با هم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
lark U روش زندگی
larks U روش زندگی
facts of life <idiom> U حقایق زندگی
concubinage U زندگی بطورصیغه
(the) high life <idiom> U زندگی تجملاتی
lifetime U دوره زندگی
cohabitation U زندگی باهم
biographies U تاریخچه زندگی
biography U تاریخچه زندگی
lifetimes U دوره زندگی
lifetimes U مدت زندگی
country life U زندگی روشنایی
dwelt U زندگی کرد
lifetime U مدت زندگی
azoic U تهی از زندگی
life motto U شعار زندگی
domiciled [law] [politics] <adj.> U محل زندگی
life instinct U غریزه زندگی
life of privation U زندگی در سختی
life history U تاریخچه زندگی
life experiences U تجارب زندگی
life sustenance U گذران زندگی
life cycle U دوره زندگی
Shame on you ! U تف بر این زندگی
uterine life U زندگی زهدانی
life chance U مجال زندگی
living standard U سطح زندگی
level of living U سطح زندگی
life of Riley <idiom> زندگی بی دغدغه
resident <adj.> U محل زندگی
life style U سبک زندگی
afterlife U زندگی پس از مرگ
easy circumstances U زندگی راحت
pieds-a-terre U جای زندگی
soldiering U زندگی سربازی
hutment U زندگی در کلبه
lives U دوران زندگی
modus vivendi U روش زندگی
pied-a-terre U جای زندگی
he lives on air U زندگی میکند
life U دوران زندگی
lifestyles U شیوهی زندگی
joie de vivre U نشاط زندگی
lifestyle U شیوهی زندگی
happy life U زندگی اسوده
vitalize U زندگی دادن
habit U زندگی کردن
vital energy U نیروی زندگی
habits U زندگی کردن
eremitic life U زندگی زاهدانه
eremitism U زندگی زاهدانه
intravitam U در زمان زندگی
intravital U در زمان زندگی
Recent search history Forum search
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
1It could have been a lot worse.
1The guy I know him has the ability to ferret out the facts.
1life cycle ceremonies
1rite de passage
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1من نیاز به محبت دارم عشقم
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2با درد بساز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com